-
درباره زندگی در کشورهای مختلف جهان
مقایسه زندگی در آمریکا با اروپا
در آمریکا هزینه یک کودک از تولد تا دانشگاه برای والدین حدود ٢۵٠-٣۵٠هزار دلار است، در حالیکه که در برخی کشورهای اروپایی تقریبا همه چیز رایگان است. در آمریکا امنیت شغلی چندانی، به جز شغلهای دولتی و آکادمیک، وجود ندارد و در صنعت در لحظه at will فرد ممکن است اخراج شود. البته که در اقتصاد و بازار پویای آمریکا امکان یافتن مجدد شغل بعد از مدت کوتاهی وجود دارد. در آمریکا ٧٠٪ مردم بیش از ۴٠ ساعت در هفته کار میکنند، ساعت کار از هر کشور صنعتی بیشتر است. شرکتها هم الزام قانونی به مرخصی با حقوق و مرخصی زایمان ندارند، اما در اروپا به ترتیب حتی ١ماه و چند ماه است. اگرچه که در آمریکا شاغلان تمام وقت از این مزایا هم بهرهمند هستند، نه به اندازه کشورهای اروپایی. حقوق کارگر مکدونالد در آمریکا و دانمارک به ترتیب ساعتی ٩ و ٢١ دلار است با مزایای بهتر برای کارگر دانمارکی. در آمریکا مالیات کمتر است و انگیزه کافی برای تلاش بیشتر و کسب درآمد بیشتر وجود دارد و میتوان پولدار شد. در اروپا عموما مالیات ١٠-٣٠٪ بیشتر است و از جایی به بعد انگیزهای برای افزایش درآمد نیست. در آمریکا طرح همگانی برای حمایت از دوران بازنشستگی وجود ندارد، به جز طرح social security.
بیشتر خود فرد باید به فکر آن باشد. کسی که در ٢٢-٢۴سالگی مدرک لیسانس گرفته و شروع به کار کرده و هر ماه بخشی را به سرمایهگذاری اختصاص داده، بعد از ۴۵ سال کار اندوخته تا ١میلیون دلار برای دوران بازنشستگی دور از ذهن نیست.
مسأله بزرگ دیگر در آمریکا بیمه سلامت است. با اینکه هزینه درمانی در آمریکا ١٧٪ GDP و نزدیک به دو برابر کشورهای اروپایی است، اما یکی از ناکارآمدترین سیستم درمانی در بین کشورهای پیشرفته را دارد. ٨٪ آمریکا بیمه ندارند، و هزینه درمانهای کمی پیچیده وحشتناک خواهد بود.
اما با داشتن بیمه، سقف هزینه بیماریها برای بسیاری در سال چیزی نزدیک به حقوق ١ماه است.
درآمد و ثروت بر شادی و کیفیت زندگی اثر دارد اما این رابطه خطی نیست. یعنی از جایی به بعد با دو برابر شدن درآمد میزان شادی و رضایت از زندگی دو برابر نمیشود.
کشورهای اروپایی مانند فنلاند و دانمارک در صدر کشورهای شاد قرار دارند. بعد از پایان جنگ جهانی دوم در حالیکه کشورهای اروپایی همچنان درگیر عواقب جنگ بودند، در آمریکا اقتصاد شتاب بیشتری پیدا کرد و فرهنگ مصرفگرایی و گرفتن وام برای زندگی و شرایط بهتر به رویه معمول خانوادهها تبدیل شد.
همگان این تصور را داشتند که میتوانند یک زندگی با شرایط عالی را داشته باشند. اما طی دههها و با افزایش فاصله فقیر و غنی برخی دریافتند که امکان همراهی با این قافله را ندارند و تنها گروه اندکی برنده بزرگ هستند، که به خشم و سرخوردگی عمومی منجر شد.
اثر آن را بر اعتراضات بعد از فروپاشی اقتصادی ٢٠٠٨، تیپارتی، BLM، و انتخاب ٢٠١۶ ترامپ میتوان دید. این نکته را نیز باید در نظر داشت که کشور ٣٣٠میلیون نفری آمریکا را مشابه فنلاند و دانمارک با ۶ میلیون جمعیت نمیتوان اداره کرد. همچنین آمریکا بر مبنای پرهیز از دولت فراگیر و قدرتمند بنا شده اما در اروپا اعتماد بیشتری به دولت وجود دارد. آمریکا کشور رویاها است و از ابتدا هم بر اساس زمینه و فرصت برابر برای تحقق رویاها شکل گرفته. از همین رو آمریکا کشور برندهها است، و زمینهها و انگیزهها برای پیدایش انسانهای موفق و خوششانس بسیار است.
هرچند تعدادشان بسیار اندک است اما همینها کیفیت زندگی بسیاری را بهبود میبخشند. هر فردی هم با داشتن مدرک یا مهارت میتواند از درآمد کافی و امکانات مناسب زندگی بهرهمند شود.
Sorry, there were no replies found.
Log in to reply.