-
فرهنگ چگونه شکل میگیرد
رابرت ساپولسکی در پارک ملی Serengeti در شرق آفریقا چند دهه به مطالعه بابونها پرداخت، حیواناتی پرخاشگر که نرخ خشونت در آنها از هر پستانداری بیشتر است و به قول او رفتار فردی و اجتماعی آنها نمونه رفتار ماکیاولی است. بابونها چندان هدف حیوانات شکارچی قرار نمیگیرند و تنها چند ساعت در روز به دنبال غذا هستند و باقی روز را بیشتر صرف درگیری و جنگ با همنوع خود سپری میکنند. جدا از درگیری و جراحتهای فیزیکی، آزار روانی، تهدید، تشکیل گروه و طرد کردن ضعیفترها از جمله رفتارهای آنها است که در مجموع محیطی بسیار خشن و تهدیدآمیز را شکل میدهند.
بابونی که جثه کوچکی داشته باشد و در مهارت اجتماعی نیز ضعیف باشد، به سرعت قربانی دیگر نرها میشود. ساپولسکی دو گروه بابون با فاصله دو کیلومتر را سالها تحت نظر داشت. به تدریج توجه توریستها به این پارک ملی جلب شد که در نزدیکی یکی از آن دو گروه، کمپ توریستها ایجاد شد.
هر صبح آشغالهای کمپ داخل چالهای ریخته میشد که منبع غذایی برای حیوانات اطراف بود. این مسأله، نحوه زندگی گروه بابون نزدیک به آن را کاملا تغییر داد. در نزدیکی محل ریختن آشغال تجمع میکردند، تنها بر سر غذا نزاع داشتند، چاق شدند به شکلی که مواردی از دیابت در آنها دیده شد.
خبر به گروه دوم هم رسید و هر صبح نیمی از نرها، که تهاجیتر از بقیه بودند، ٢کیلومتر مسیر را طی میکردند تا به محل غذا آماده برسند. بعد از درگیری با دیگر بابونها و خوردن غذا بازمیگشتند. مدتی بعد لاشه گاوهای آلوده به بیماری سل در آشغالها، این بیماری را به بابونها نیز انتقال داد.
تمامی بابونهای یک گروه و نیمی از نرهای گروه دیگر تلف شدند. بابونهایی که باقی ماندند آرامتر بودند و تعداد مادهها نیز دو برابر نرها بود. به سرعت شرایط و نحوه زندگی آنها عوض شد و رفتارهایی نشان میدادند که قبلا سابقه نداشت، با هم بازی میکردند، دورهمی بیشتر بود، و نرها حتی از بچهها مراقبت میکردند. اینجا ساپولسکی به مدت ١٠سال مطالعه آنها را متوقف میکند. پس از شروع دوباره متوجه میشود که رفتارها همچنان همان بود، بابونها اجتماعی بودند و خشونت زیادی از خود نشان نمیدادند. اما نکته این بود که تمامی نرهای مهربان ١٠سال پیش مرده بودند و نرهای حاضر به تدریج به گروه اضافه شدند. نرهایی که خود در محیط خشن متولد و بزرگ شدند اما پس از مهاجرت به اینجا طی حدود ۶ماه دریافتند که شرایط جدید متفاوت است و تطبیق یافتند. به عبارتی فرهنگی که ناگهانی تغییر کرد به نسلهای بعد هم انتقال یافت. نقش محوری را هم مادهها داشتند و شرایط جدید را به نرهای تازه وارد میآموختند. در واقع تاثیر محیط بر خشونتی که در نرها ذاتی و فطری شناخته میشد، بیشتر بود، تغییر فرهنگی که تنها به تغییر ١ نسل نیاز داشت.
از کتاب BEHAVE
Sorry, there were no replies found.
Log in to reply.